دلم گرفته از بس که دلت را به حرفایم ننشاندی

 

دلتنگی اگر درمان نشود زندگی هر چقدر هم که زیبا باشد

 

باز هم بی رنگ است ...

 

درست است صدای خنده هایم گوش همسایه را کر می کند

 

اما صدای وامانده ای بیخ گلویم درد می کند . 

 

 

درست است که می گویم خوبم

 

همه چیز خوب است

 

نه که نباشد؟

اما می دانی؟

 

من زیادی مرد نیستم

 

دروغ است که می گویند

مرد محکم است ... گریه نمی کند

 

اشتباه می گویند

یا شاید

من زیادی مرد نیستم  

 

 

با توام زن

 

تو باید شانه باشی گاهی

 

برای بغض های شبانه مردانه ...

گاهی یک مرد دلش می خواهد

 

 

 تا سر حد جنون بغضش را هق هق کند

در دامن یک زن ...

زن با توام می توانی گاهی با تمام نیاز و نیازت آنقدر مرد شوی ...

 

قوت قلب شوی از هزار چهار شانه ی مردانه امن تر ...

فقط این رو بفهم.