"مـن"پا به دنیایی گذاشتم که بازی انسان ها گرد میدانش تابع قانون عجیبـی ست؛

قانونی که در آن"رذل بودن" و "دروغ گفتن"امتیاز است. . .

و پیـروز میدانش کسی ست که صفت شیطانی اش را زیر"نقابی از انسانیت"پنهان کند. . .

در این میان من فقط خواستم همرنگ جماعت باشم؛

اما به چه قیمتی؟؟؟

برای خودم نقابی برگزیدم از جنس لبخند و شاد مانی. . .

نقابی که توانستم"اندوه درونم" "ظرافت احساسم"و "اشک چشمانم " راپشت آن پنهان کنم

پنهان کنم تا به این مردم اثبات کنم،"زنی ام که برای مردانه زیستن زاده شده"

غافل از آنکه "انسان ها بی جنبـــه اند"فکر کردند درد ندارم ضربه ها را" محکمتر"زدند. . .

 

+زری بانو:این متن هم مثل(دنیای درونم)نوشته ی خودم بود.

+مثل همیشه خوشحال میشیم اگه با کامنتای زیباتون همراهی مان کنید.