چه لحظه
باشکوهی بود اون لحظه..!
وقتی معلم میبردمون پا تخته ازمون درس بپرسه وسطش

زنگ می خورد..!
.
.
.

حیف نون می
فهمه زنش می خواد ازش جدا بشه
بهش می گه: “من ازت حامله

ام!”
.
.
.
حیف نون می ره یخ بخره، پول کم

میاره
به یخ دست می زنه

می گه از این سردتر نداری؟
.

 

.
..
.
.
یادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خیس میکردیم

میکشیدیم رو تخته
فکر

میکردیم خیلی تمیز شد
بعد

که تخته خشک میشد میدیدم چه گندی زدیم…!
الان همین حس رو نسبت به زندگی دارم

!
.
.
.
کاش میشد هر شب از خودمون ۱ سی سی خون

بگیریم
بریزیم تو یه

نعلبکی بذاریم کنار تخت!
که این پشه ها بشینن عین بچۀ آدم بخورن دست از سر

ما بردارن !!
.
.
.
به هزار امید از دوست د خ ت ر م می

پرسم
از کجا بدونم منو

واسه خودم دوست داری؟
برگشته میگه:
قیافه و هیکل که نداری
بچه مایه دارم که نیستی
اخلاقتم که گند دماغه
به جز خودت چیزی واسه دوست داشتن نمی مونه عزیز دلم

!!
.
.
.
دقت کردی وقتی غیبت می کنیم و یکی میگه غیبت

نکن
همون لحظه میگیم جلو

روشم میگم ؟؟؟
.
..
.
با آرامشم اعتماد پشه رو جلب کردم و بعد کشتمش ؛ از

این دورویی خودم بیزارم !.
.
.
ای همه ی کسانی که پشت سر من حرف می

زنید
عاشقتونم که اینقدر

درگیره منید
.
.
..
.
حیف نون می ره عیادت مادرزنش. می پرسه

“بهتری؟”
مادرزنش می گه:

“تبم قطع شده ولی گردنم هنوز درد می کنه…”
حیف نون می گه: “انشاالله اون هم قطع می

شه!”
.
..
.
به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری

؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ

میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!
.
.
.
داشتم تلویزیون میدیدم…
بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعد به من

میگه داشتی میدیدی؟؟؟!!!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم گرمش میکردم تا

شما بیای ببینی!!!

 نظر  یادتون  نره هاااااااااا