دلم برات تنگ شده امام رضا
دل من گم شده است و اگر پیدا شد
ببریدش به امانات رضا
واگر از طپش افتاد دلم ببریدش به ملاقات رضا
از رضا خواسته بودم شاید بگذارد که غلامش باشم
همه گفتند محال است ولی دلخوشم من
به محالات رضا
دلم تنگه ، هوای صحن انقلاب رو کرده،
هوای ایوون طلا ، پنجره فولاد ، قبر آیت الله نخودکی ،
صحن گوهرشاد با اون حال و هوای عجیبش
وحسی که اونجا بهت دس میده ،
صحن کوثر و نمازهای جماعتش ،
عجب بهشتیه بخدا ،
عشق فقط اونجاس که معنای حقیقی پیدا میکنه ،
هر گوشه ای یکی رو میبینی که چه عاشقونه
با آقاش حرف میزنه گریه میکنه خودشو
واسه امام رضا عزیز میکنه ،
وای که چقد دلم تنگه همین حرف زدناست ،
تنگه اینه که چشام بارونی شه نتونم آرومش
کنم تا به دست خودت آروم شه،
امام رضا جون ، مهربون من ، هستی من ،
تمام وجود من به فدات ،
توروبه همون حضرت معصومه منو بطلب
که دارم دق میکنم ،
دلم حرم میخواد ، دلم خلوت با تو رو میخواد ،
دلم ناز و عشوه های تو رو میخواد که هی من
بگم و تو بخندی و بگی صب کن عزیزم !
دلم برات خییلی خیلی تنگ شده
